پنجشنبه ۰۲ فروردین ۰۳

ترک

۱,۹۳۵ بازديد
با این حال پس از حادثه‌ای که در بیمارستان رخ داد , او از استخدام‌کننده خواست تا او را برای انجام‌وظیفه فعال دنبال کند .
کلی به استخدام‌کننده گفت : " اگر از اینجا خارج نشوم , " من تا زمانی که با زندگی خود هر کاری می‌کنم بمیرم . "
کمی بعد کلی به فورت هود دستور داد تا به عنوان متخصص مهمات کار کند .
دوران سخت
او به عنوان یک زن جوان آرام و ملایم داخل ارتش شد , اما ارتش کلی را طوری تغییر می‌داد که هرگز تصور نمی‌کرد .
او گفت : " من عصبانی بودم . " " عصبانی از شرایط ترک خانه . اما در عین حال می‌خواستم امن باشم . "
او مانند یک سرباز جوان دوستی نداشت . در طی چند سال اول خدمتش , چند کلمه نگفت . یک‌بار , وقتی یک سرباز جوان دیگر او را سرزنش کرد , او با ضربه‌ای به او پاسخ داد .
اما او به سرعت کارش را آموخت . و تدارک دقیق , سرود او شد . کلی از رهبرانی که او را احاطه کرده بودند آموخت و همیشه فلسفه مردمش را حفظ می‌کرد تا مراقب دیگران باشد .
با دقت دیگران را برانداز کرد . او در مورد چگونگی ساخت رتبه بعدی یادداشت‌برداری کرد . اما او گفت که سربازان زن باید خط خوبی را برای افزایش صفوف ارتش ترک کنند . کم‌تر از . درصد زنان در ارتش رتبه گروهبان فرمان را به خود اختصاص داده‌اند .
این کار می‌تواند دشوار باشد . " " شما باید سخت باشید … تا همدردی زیادی را نشان ندهید و یا زیاد دختر باشید . "
کلی گفت که سایر رهبران نظامی او را متهم کردند که به جای او شایسته نیست , اما او به حفظ استانداردهای اخلاقی خود و مراقبت از سربازان بدون توجه به عملکرد و پیشینه ادامه خواهد داد .
کوک گفت : " او مانند سگ‌های بولداگ بود . " " چون او مصمم بود و اجازه نداد کسی بگوید که چه کاری نمی‌تواند انجام دهد . "
عشق شدید
کلی با صدای نرم و گاهی کنجکاو صحبت می‌کند . با این حال صدایش خشن و گوش‌خراش بود .
در حین خدمت , او تردید نداشت که نیروهای نظامی را که نتوانسته بودند انتظارات از بودن در ارتش را برآورده کنند , مانند گزارش زمان برای تشکیلات یا انتصاب‌ها را اعلام کند . اما او با کمال میل به سربازانش فرصت دیگری داد تا آن‌ها را باز کنند .
کلی به یاد می‌آورد که چگونه باید به سربازان مشورت کند که استانداردها را رعایت نمی‌کردند و یا برای پرداخت صورتحساب مشکل نداشتند . گاهی اوقات مجبور می‌شد در مواقعی که افسران درجه‌دار با زیردستان رابطه نامناسبی داشته باشند , گام بردارد .
در طول یک تشکیل واحد در فورت رایلی , واحد کلی قبل از استقرار در یک جلسه مطبوعاتی آزار جنسی شرکت کرد . سربازانی که هر دو مرد و زن بودند شروع به خندیدن و خندیدن کردند . کلی از جایش بلند شد و از مربی خواست تا کلاس را متوقف کند .
کلی گفت : " من به اندازه کافی شنیده‌ام . " " من در این مورد صحبت نمی‌کنم , اما قبل از اینکه آماده شویم باید چیزی را بدانیم . فکر می‌کنید همانطور که در ارتش می‌بینید , فکر می‌کنید ( آزار جنسی ) برای من اتفاق نمی‌افتد . شما می‌دانید چه کسانی , چه اتفاقی برای شما می‌افتد ) . "
کلی زمانی در زندگی خود صحبت کرد که قربانی حمله جنسی شد . کلاس ساکت شد . این اولین باری بود که او به عنوان یک گروهبان به عموم حمله جنسی کرد .
مقابله
مشکلات زندگی خانوادگی و تنش‌هایی که در ارتش به کار گرفته می‌شد, منجر به تلفات کلی شد . اما هرگز اجازه نداد که او را فریب دهد .
وقتی یک لحظه به خود آمد , چند مایل رانندگی می‌کرد تا آرامش را از جهان پیدا کند . پیاده‌روی در نزدیکی کوه ماسه آلاباما , یا در امتداد ساحل رودخانه تنسی , یا به سادگی کفش‌هایش را برای احساس زمین زیر پایش برداشته بود .

منبع سایت سربازی
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.