پنجشنبه ۲۰ دی ۹۷ ۱۴:۴۰ ۱,۹۲۶ بازديد
کلی گفت : " این یک چیز شفابخش است . " ساکن آلاباما توضیح داد که کلاغ معتقد است که مواد مغذی با پای برهنه وارد بدن میشوند و از بیماریهای مختلف محافظت میکنند .
او گفت که او هم به دنبال کمک مشاوره است و به ندرت به دوستان نزدیک اعتماد میکند .
کلی به عنوان یک مادر و در حرفه خود احساس راحتی کرد . او آن غریزههای مادرانه را در میدان نبرد و در برخورد با مشکلات سربازان در جبهه خانه حمل میکرد .
او به سربازان علاقه داشت , همان روشی که من به بچههای خودم اهمیت میدادم . "
او به مراقبت از دیگران حتی پس از بازنشستگی او از وظیفه فعال در شهر دوشنبه ادامه داد . او برای او زمان خود را در مرکز ماموریت نجات در مرکز مرکز امداد و نجات شهر دوشنبه آماده میکند . او همچنین به عنوان خزانهدار انجمن اصلی دو گروهبان و به عنوان منشی در فصل مشترک سربازان قدیمی زنان , خدمت میکند .
او اخیرا ً در کنفرانس رهبری و تنوع سربازان قدیمی زنان در واشنگتن در اوایل این ماه شرکت کرده بود .
و در حالی که فلسفههای بومی مردم خود را نزدیک او نگه میداشت , برای شش سال به مونتانا بازگشت . او امروز متوجه میشود که دیگر نمیتواند زبان بومی کلاغ را سلیس صحبت کند . او همچنین مشکل دارد که در مورد زندگی در رزرو صحبت کند , چرا که اعضای قبیله کرو در مقابل مفاسد مشترک از جمله الکل و سو مصرف مواد مخدر تسلیم میشوند .
هنگامی که او در اواسط دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ بزرگ شد , او گفت که جامعه با مشکلات اجتماعی مشابه امروز مواجه نشده است. بزرگان قبائل دیگر نمیتوانند دانش و سنن باستانی این قبیله را به کلاغها منتقل کنند .
کلی گفت : " اگر شما مواد مخدر و الکل دارید , نمیتوانید یک رهبر روحانی باشید . " " شما حق ندارید . "
سربازان سابق و فعلی همچنان با او تماس میگیرند . بعضی از سربازان خارج از واحدهای سابق هنوز تماس میگیرند . آنها ایمیل , پیامهای فوری و چک را با او در رسانههای اجتماعی میفرستند .
روشهای کلی ممکن است برای دیگر رهبران ارتش نامتعارف به نظر برسند , اما تاثیر پایداری داشتهاند .
کوک گفت : " به عنوان یک فرد جوان یا یک سرباز جوان و شما این فرد را میبینید که هیچ اهمیتی ندارد و تسلیم نمیشود . " " آن حس جدیدی از ارزش را به شما میدهد . باعث میشود تلاش کنی . "
وقتی کلی با قربانیان سواستفاده خانوادگی صحبت میکند , یا سربازان قدیمی بیخانمان , او پیام مشابهی دارد .
و گاهی آنها را بیرون میآورد تا به شرق نگاه کند , به سمت خورشید .
کلی گفت : " من به آنها اجازه میدهم بدانند که هر روز یک روز جدید است . " و آنچه امروزه اتفاق میافتد , امید است . تو باید ایمان داشته باشی . "
او گفت : " من با این گردان خیلی خوششانس بودم . " آنها حمایت زیادی به من میدهند و راه گریز زیادی برای این نژادها دارند . "
او هر سال در فورت وین فستیوال سقوط بهمن را اجرا میکند و در بسیاری از رویدادهای کوتاه تری در اطراف منطقه شرکت میکند . قبل و بعد از مسابقه و وقتی که میایستد تا راه برود , درباره ptsd و روشهای کمک به سربازان قدیمی بحث میکند .
او گفت که رقص حلقه به او کمک کرد تا از زمان کارش التیام پیدا کند . او برای اولین بار در حدود شش ماه پس از خروج از ارتش برای اولین بار در مسابقات رقص حلقه جهانی رقابت میکرد .
او گفت : " من در بخش بزرگسالان آزاد بودم . " به یاد دارم که ترسیده بودم چون این یک رقابت عظیم است . بعضی از رقاصان که هنوز در حال رقصیدن با من هستند مرا کنار کشیدند و به من گفتند : هی , داری خوب کار میکنی . اجازه دهید حرکات مختلفی را به شما نشان دهم . بگذار کمکت کنم . هرگز فراموش نخواهم کرد زیرا این چیزی است که مرا بر آن میدارد . اینجا بودن , احساس آن حلقه و اینکه چگونه بر مردم تاثیر میگذارد , باعث میشود که من برگردم . مدت زیادی طول کشید تا من اولین عنوان جهان را کسب کردم . به قسمت ارشد رفتم و چهار تای دیگر را بردم . اما این یک خانواده است . این واقعا ً چیزی است که همه ما در آن مشترک داریم . "
منبع سایت سربازی
او گفت که او هم به دنبال کمک مشاوره است و به ندرت به دوستان نزدیک اعتماد میکند .
کلی به عنوان یک مادر و در حرفه خود احساس راحتی کرد . او آن غریزههای مادرانه را در میدان نبرد و در برخورد با مشکلات سربازان در جبهه خانه حمل میکرد .
او به سربازان علاقه داشت , همان روشی که من به بچههای خودم اهمیت میدادم . "
او به مراقبت از دیگران حتی پس از بازنشستگی او از وظیفه فعال در شهر دوشنبه ادامه داد . او برای او زمان خود را در مرکز ماموریت نجات در مرکز مرکز امداد و نجات شهر دوشنبه آماده میکند . او همچنین به عنوان خزانهدار انجمن اصلی دو گروهبان و به عنوان منشی در فصل مشترک سربازان قدیمی زنان , خدمت میکند .
او اخیرا ً در کنفرانس رهبری و تنوع سربازان قدیمی زنان در واشنگتن در اوایل این ماه شرکت کرده بود .
و در حالی که فلسفههای بومی مردم خود را نزدیک او نگه میداشت , برای شش سال به مونتانا بازگشت . او امروز متوجه میشود که دیگر نمیتواند زبان بومی کلاغ را سلیس صحبت کند . او همچنین مشکل دارد که در مورد زندگی در رزرو صحبت کند , چرا که اعضای قبیله کرو در مقابل مفاسد مشترک از جمله الکل و سو مصرف مواد مخدر تسلیم میشوند .
هنگامی که او در اواسط دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ بزرگ شد , او گفت که جامعه با مشکلات اجتماعی مشابه امروز مواجه نشده است. بزرگان قبائل دیگر نمیتوانند دانش و سنن باستانی این قبیله را به کلاغها منتقل کنند .
کلی گفت : " اگر شما مواد مخدر و الکل دارید , نمیتوانید یک رهبر روحانی باشید . " " شما حق ندارید . "
سربازان سابق و فعلی همچنان با او تماس میگیرند . بعضی از سربازان خارج از واحدهای سابق هنوز تماس میگیرند . آنها ایمیل , پیامهای فوری و چک را با او در رسانههای اجتماعی میفرستند .
روشهای کلی ممکن است برای دیگر رهبران ارتش نامتعارف به نظر برسند , اما تاثیر پایداری داشتهاند .
کوک گفت : " به عنوان یک فرد جوان یا یک سرباز جوان و شما این فرد را میبینید که هیچ اهمیتی ندارد و تسلیم نمیشود . " " آن حس جدیدی از ارزش را به شما میدهد . باعث میشود تلاش کنی . "
وقتی کلی با قربانیان سواستفاده خانوادگی صحبت میکند , یا سربازان قدیمی بیخانمان , او پیام مشابهی دارد .
و گاهی آنها را بیرون میآورد تا به شرق نگاه کند , به سمت خورشید .
کلی گفت : " من به آنها اجازه میدهم بدانند که هر روز یک روز جدید است . " و آنچه امروزه اتفاق میافتد , امید است . تو باید ایمان داشته باشی . "
او گفت : " من با این گردان خیلی خوششانس بودم . " آنها حمایت زیادی به من میدهند و راه گریز زیادی برای این نژادها دارند . "
او هر سال در فورت وین فستیوال سقوط بهمن را اجرا میکند و در بسیاری از رویدادهای کوتاه تری در اطراف منطقه شرکت میکند . قبل و بعد از مسابقه و وقتی که میایستد تا راه برود , درباره ptsd و روشهای کمک به سربازان قدیمی بحث میکند .
او گفت که رقص حلقه به او کمک کرد تا از زمان کارش التیام پیدا کند . او برای اولین بار در حدود شش ماه پس از خروج از ارتش برای اولین بار در مسابقات رقص حلقه جهانی رقابت میکرد .
او گفت : " من در بخش بزرگسالان آزاد بودم . " به یاد دارم که ترسیده بودم چون این یک رقابت عظیم است . بعضی از رقاصان که هنوز در حال رقصیدن با من هستند مرا کنار کشیدند و به من گفتند : هی , داری خوب کار میکنی . اجازه دهید حرکات مختلفی را به شما نشان دهم . بگذار کمکت کنم . هرگز فراموش نخواهم کرد زیرا این چیزی است که مرا بر آن میدارد . اینجا بودن , احساس آن حلقه و اینکه چگونه بر مردم تاثیر میگذارد , باعث میشود که من برگردم . مدت زیادی طول کشید تا من اولین عنوان جهان را کسب کردم . به قسمت ارشد رفتم و چهار تای دیگر را بردم . اما این یک خانواده است . این واقعا ً چیزی است که همه ما در آن مشترک داریم . "
منبع سایت سربازی
- ۰ ۰
- ۰ نظر