دوشنبه ۰۱ بهمن ۹۷ ۰۰:۲۰ ۱,۸۸۳ بازديد
بازاری در شهر کرد .
اعتبار
مارک ادوارد هریس
تصویر
بازاری در شهر کردی ادوارد هریس
زمانی که باران شروع به باریدن کرد , یک شهر بین دو کوه یخی و spi قرار گرفت . ما توقف کوتاهی برای دیدن کندهکاری پادشاهان آشوری که در یک تپه باقی مانده بودیم را متوقف کردیم و یک ناهار خوردن سوپ عدس, یک سوپ عدس , و یک بشقاب سوپ خوری روغن کدو را به دست آوردیم . نقاشیهای دیواری در دیوارها گفتند : " به کردهای کردهای احترام بگذارید . "
از میان تمام مردمی که داعش با آنها جنگید , ستیزه جویان به طور خاص نسبت به شیعیان , یکی از فعالترین اقلیتهای مذهبی عراق , که توسط هزاران نفر قتلعام شدند , شرارت میکردند . چینیها به هیچ غریبهای اجازه نمیدهند که به فرهنگ و محتوای متن مقدس شان , یعنی کتاب سیاه یا سیاه , تبدیل شود . به طور کلی , آنها به یک خدا اعتقاد دارند و اینکه فرشته خدا در ادیان مسیحی اکنون رهبر آشتی همه فرشتهها است و به شکل طاووس عمل میکند . بعضیها آبی میپوشیدند .
ایمان این است که هر فرد مومن باید یک زیارت را به مرکز جهان آنها ببرد , یا از آن به عنوان یک روستای کوهستانی لذت ببرد که در حدود ده مایل در جنوب شرقی عشقآباد قرار دارد. اعتقاد بر این است که کشتی نوح ( نوح ) پس از آنکه ماری بدن خود را برای سوراخ کردن یک حفره در قایق به کار برد , برای استراحت به اینجا آمد .
وقتی به سمت شقیقهها میرفتیم , بچهها دور ما جمع میشدند . این روستا ساختمانهای سنگی و خیابانهای باریک داشت و خانوادهها کنار هم روی قالی داخل حیاط و روی زمین مینشستند . همه مثل ما پابرهنه بودند . کفشها مجاز نیستند .
" از کجا میایی ? یک پسر با عینک آفتابی پرسید
یکی دیگر , نوجوانی با موهای تمیز , میخواست با ما سلفی بگیرد . به زودی همه ما سلفی گرفتند . آنها ما را به سمت مقبرهای با سقف مخروطی دنبال کردند . شیخ سعدی , مردی که به اندازه مسیح مقدس است , در داخل خاک سپرده شد . از در بیرون بیایید ! پسری به من گفت , به این معنی که نباید وارد آستانه شود . فرشتهها استراحت میکنند .
نمایش جنگ در موزه سرخ شهر سلیمانیه .
اعتبار
مارک ادوارد هریس
تصویر
یک نمایش جنگی در موزه سرخ در " ای .
درون هوا سرد و مرطوب بود . زنی پیشانیش را به یک آستانه چسباند و بوسید و زیر لب گفت : برخی دیگر در اطراف آرامگاه سعدی به راه افتادند . در یک اتاق دو سوراخ در کف اتاق دیدم . یکی به بهشت رفت و دیگری به جهنم .
که به نظر میرسید یک تصویر مناسب برای بقیه سفر باشد , که بین زیبایی نفسگیر و غم و اندوه اور نوسان میکرد . ما از شهر شگفت انگیزی بازدید کردیم که روی یک بیوت , شاید خانه سه مرد عاقل نشسته بود و از مراکز پناهندگان که کودکان برای والدین مرده یادداشت کرده بودند , دیدن کرد . ما در آب عمیق شین فین با خنده مردان عرب عراقی , و سپس از حلبچه که در آن صدام هزاران کرد را در حملات شیمیایی به قتل رساندند , رفتیم . من به قلههای بیپایانی که به سمت ترکیه گسترده بودند نگاه کردم , در حالی که در پوسته منفجر شده یکی از کاخهای پادشاهی صدامحسین ایستاده بودم . هیچ وقت احساس ناامنی نمیکردم .
تبلیغات
حتی به این ترتیب : " نمیدانم آینده چیست " . " عاقلانه نیست . "
و با این حال در سراسر خاورمیانه حس میکنید که چیزی عمیق در جریان است و آن سفر ماجراجویانه در مرکز قرار دارد . آردن یک رد جدید جدید دارد . فلسطینیها و مصریها در حال یادگیری صعود به صخره هستند . شما میتوانید در مسابقات دوی ماراتون شرکت کنید . او به من گفت : " عمل بیرون رفتن و برداشتن گامی به جلو به عنوان اقدامی برای توانمند سازی تلقی میشود . "
در اواخر این سفر , ما " رسول رسول " را ملاقات کردیم که یک باشگاه پیادهروی و کایاک برای کرد کرد . گروه استخوانهایش یک مشت عضو داشت . امروزه بیش از حد مجاز است .
منبع سایت سربازی
اعتبار
مارک ادوارد هریس
تصویر
بازاری در شهر کردی ادوارد هریس
زمانی که باران شروع به باریدن کرد , یک شهر بین دو کوه یخی و spi قرار گرفت . ما توقف کوتاهی برای دیدن کندهکاری پادشاهان آشوری که در یک تپه باقی مانده بودیم را متوقف کردیم و یک ناهار خوردن سوپ عدس, یک سوپ عدس , و یک بشقاب سوپ خوری روغن کدو را به دست آوردیم . نقاشیهای دیواری در دیوارها گفتند : " به کردهای کردهای احترام بگذارید . "
از میان تمام مردمی که داعش با آنها جنگید , ستیزه جویان به طور خاص نسبت به شیعیان , یکی از فعالترین اقلیتهای مذهبی عراق , که توسط هزاران نفر قتلعام شدند , شرارت میکردند . چینیها به هیچ غریبهای اجازه نمیدهند که به فرهنگ و محتوای متن مقدس شان , یعنی کتاب سیاه یا سیاه , تبدیل شود . به طور کلی , آنها به یک خدا اعتقاد دارند و اینکه فرشته خدا در ادیان مسیحی اکنون رهبر آشتی همه فرشتهها است و به شکل طاووس عمل میکند . بعضیها آبی میپوشیدند .
ایمان این است که هر فرد مومن باید یک زیارت را به مرکز جهان آنها ببرد , یا از آن به عنوان یک روستای کوهستانی لذت ببرد که در حدود ده مایل در جنوب شرقی عشقآباد قرار دارد. اعتقاد بر این است که کشتی نوح ( نوح ) پس از آنکه ماری بدن خود را برای سوراخ کردن یک حفره در قایق به کار برد , برای استراحت به اینجا آمد .
وقتی به سمت شقیقهها میرفتیم , بچهها دور ما جمع میشدند . این روستا ساختمانهای سنگی و خیابانهای باریک داشت و خانوادهها کنار هم روی قالی داخل حیاط و روی زمین مینشستند . همه مثل ما پابرهنه بودند . کفشها مجاز نیستند .
" از کجا میایی ? یک پسر با عینک آفتابی پرسید
یکی دیگر , نوجوانی با موهای تمیز , میخواست با ما سلفی بگیرد . به زودی همه ما سلفی گرفتند . آنها ما را به سمت مقبرهای با سقف مخروطی دنبال کردند . شیخ سعدی , مردی که به اندازه مسیح مقدس است , در داخل خاک سپرده شد . از در بیرون بیایید ! پسری به من گفت , به این معنی که نباید وارد آستانه شود . فرشتهها استراحت میکنند .
نمایش جنگ در موزه سرخ شهر سلیمانیه .
اعتبار
مارک ادوارد هریس
تصویر
یک نمایش جنگی در موزه سرخ در " ای .
درون هوا سرد و مرطوب بود . زنی پیشانیش را به یک آستانه چسباند و بوسید و زیر لب گفت : برخی دیگر در اطراف آرامگاه سعدی به راه افتادند . در یک اتاق دو سوراخ در کف اتاق دیدم . یکی به بهشت رفت و دیگری به جهنم .
که به نظر میرسید یک تصویر مناسب برای بقیه سفر باشد , که بین زیبایی نفسگیر و غم و اندوه اور نوسان میکرد . ما از شهر شگفت انگیزی بازدید کردیم که روی یک بیوت , شاید خانه سه مرد عاقل نشسته بود و از مراکز پناهندگان که کودکان برای والدین مرده یادداشت کرده بودند , دیدن کرد . ما در آب عمیق شین فین با خنده مردان عرب عراقی , و سپس از حلبچه که در آن صدام هزاران کرد را در حملات شیمیایی به قتل رساندند , رفتیم . من به قلههای بیپایانی که به سمت ترکیه گسترده بودند نگاه کردم , در حالی که در پوسته منفجر شده یکی از کاخهای پادشاهی صدامحسین ایستاده بودم . هیچ وقت احساس ناامنی نمیکردم .
تبلیغات
حتی به این ترتیب : " نمیدانم آینده چیست " . " عاقلانه نیست . "
و با این حال در سراسر خاورمیانه حس میکنید که چیزی عمیق در جریان است و آن سفر ماجراجویانه در مرکز قرار دارد . آردن یک رد جدید جدید دارد . فلسطینیها و مصریها در حال یادگیری صعود به صخره هستند . شما میتوانید در مسابقات دوی ماراتون شرکت کنید . او به من گفت : " عمل بیرون رفتن و برداشتن گامی به جلو به عنوان اقدامی برای توانمند سازی تلقی میشود . "
در اواخر این سفر , ما " رسول رسول " را ملاقات کردیم که یک باشگاه پیادهروی و کایاک برای کرد کرد . گروه استخوانهایش یک مشت عضو داشت . امروزه بیش از حد مجاز است .
منبع سایت سربازی
- ۰ ۰
- ۰ نظر