یکشنبه ۳۰ دی ۹۷ ۲۳:۰۰ ۲,۱۶۵ بازديد
او به او گفت که ریسک نکند و گفت که تغییر روش مشکوک است . ناخدا اهب تصمیم گرفت برود .
او گفت : " به عقب نگاه کنید , من نمیتوانم باور کنم که او به آنها اعتماد دارد . " فکر میکنم او با نیاز به افتخار کردن ما را کور کردهاست . "
صبح روز بعد , وارد خانه شد .
درست بعد از غروب خورشید, تیم شاهینها به طور کلی هشدار داد که چیزی اشتباه است .
آنها پدرشان را پدر سختگیر مینامیدند .
او گفت : " من هرگز او را ندیده بودم . " او به من التماس میکرد که پسرش را نجات دهم , اما کاری از دستم بر نمیامد . "
سه روز طول کشید تا نیروهای امنیتی عراق یک عملیات نجات انجام دهند . یک ارتش و نیروی پلیس به خانه یورش بردند . یک افسر عراقی کشته شد .
وقتی ساختمان روشن شد , هیچ نشانی از کاپی تن نبود .
برای شش ماه , بازها شاهد بودند . آنها حشرات را در کامیون کیا پیدا کردند . خبرچین پیشنهاد داد که جهادگرایان به قائم , یک شهر عراقی که تحت کنترل دولت اسلامی و خارج از دسترس دولت است , برده بودند .
تبلیغات
در ماه اوت , دولت اسلامی ویدیویی تبلیغاتی منتشر کرد که نشان میداد شبه نظامیان زندانیان چشمبسته را اعدام میکنند . بازها مطمئن بودند که ناخدا اهب یکی از آنهاست .
او گفت : " من با او بزرگ شدم , یک اتاقخواب با او داشتم . " لازم نیست چهره او را ببینم که برادرم را بشناسد . "
زخمی روی قلبم
پوسترهای خارج از خانه خانواده در بغداد تصاویری بزرگتر از زندگی و اشعار سوگ نوشته پدر او هستند .
اعتبار
برای نیویورکتایمز
تصویر
پوسترهای خارج از خانه خانواده مک گری در بغداد تصاویری بزرگتر از زندگی سروان باتلر و اشعاری از سوگواری برای نیویورکتایمز نوشته شدهاست .
در مرگ , سروان سرل به سطحی از شهرت در دنیای سایه جاسوسان دست یافتهاست .
فرماندهی عملیات مشترک عراق بیانیهای در مورد فداکاری او برای ملت صادر کرد . بازها قصیده را برای شجاعتش منتشر کردند .
در کنار خانه پدرش , جاده خاکی در جلو خانه پدرش , یک جفت پوستر بزرگ با ستایش قهرمان , دیوار حیاط را زینت میدهد. تصویری از او روی سینهاش خالکوبی شده .
اما خانواده او هنوز در تلاش هستند تا آنچه را که به آنها احترام میگذارند به دست آورند . از آنجا که آنها بدن ندارند , قادر به اخذ گواهی فوت نیستند , یک پیشنیاز برای دریافت مزایا به خاطر سربازان کشتهشده .
پدر گفت : " من زخمی روی قلبم دارم . " او زندگی کرد و برای کشورش مرد . ملت باید روش من را گرامی بدارد . "
برای شاهینها , موفقیتهای سروان باتلر به این تیم کمک کرد تا بودجههای بزرگتری را ببرد , درک بیشتری از هم پیمانان و آموزش بهتر برای مردان خود . مقامات اطلاعاتی عراق میگویند که آمریکاییها و روسها اکنون به نفوذ در دولت اسلامی کمک میکنند .
شهر قائم در نوامبر گذشته توسط نیروهای امنیتی عراق گرفته شد .
بازها تیم را اعزام کردند تا جسد سرهنگ قذافی را پیدا کنند . هرگز پیدایش نکردند .
یک ماشین تعقیب و گریز با استفاده از تجهیزات پارازیت برای مسدود کردن سیگنال به چاشنی بمب که معمولا ً از راه دور به وسیله تلفن همراه تنظیم میشود , از کاپیتان تریپ استفاده میکند . رفقایش او را به مکانی هدایت میکردند که بتوانند بمب را از کار بیاندازند . اگر او یک بمبگذار را حمل میکرد , او را از ماشین بیرون میکشند تا دستگیر یا کشته شوند .
سپس شاهینها شروع به انفجار تقلید میکنند و اخبار جعلی را منتشر میکنند و گاهی اوقات ادعا میکنند که تلفات زیادی دارند - بخشی از تلاش برای حفظ پوشش دستنخورده کاپیتان .
فشار بر سلامتی وی افزود . از درد سینه که میپنداشت حملات اضطرابی است شکایت داشت .
او گفت : " تصور کنید راننده کامیون مملو از هزاران کیلوگرم مواد منفجره باشد . " " شما فکر میکنید که در هر لحظه ممکن است بمیرید . این کار را بارها و بارها انجام داد . "
منبع سایت سربازی
او گفت : " به عقب نگاه کنید , من نمیتوانم باور کنم که او به آنها اعتماد دارد . " فکر میکنم او با نیاز به افتخار کردن ما را کور کردهاست . "
صبح روز بعد , وارد خانه شد .
درست بعد از غروب خورشید, تیم شاهینها به طور کلی هشدار داد که چیزی اشتباه است .
آنها پدرشان را پدر سختگیر مینامیدند .
او گفت : " من هرگز او را ندیده بودم . " او به من التماس میکرد که پسرش را نجات دهم , اما کاری از دستم بر نمیامد . "
سه روز طول کشید تا نیروهای امنیتی عراق یک عملیات نجات انجام دهند . یک ارتش و نیروی پلیس به خانه یورش بردند . یک افسر عراقی کشته شد .
وقتی ساختمان روشن شد , هیچ نشانی از کاپی تن نبود .
برای شش ماه , بازها شاهد بودند . آنها حشرات را در کامیون کیا پیدا کردند . خبرچین پیشنهاد داد که جهادگرایان به قائم , یک شهر عراقی که تحت کنترل دولت اسلامی و خارج از دسترس دولت است , برده بودند .
تبلیغات
در ماه اوت , دولت اسلامی ویدیویی تبلیغاتی منتشر کرد که نشان میداد شبه نظامیان زندانیان چشمبسته را اعدام میکنند . بازها مطمئن بودند که ناخدا اهب یکی از آنهاست .
او گفت : " من با او بزرگ شدم , یک اتاقخواب با او داشتم . " لازم نیست چهره او را ببینم که برادرم را بشناسد . "
زخمی روی قلبم
پوسترهای خارج از خانه خانواده در بغداد تصاویری بزرگتر از زندگی و اشعار سوگ نوشته پدر او هستند .
اعتبار
برای نیویورکتایمز
تصویر
پوسترهای خارج از خانه خانواده مک گری در بغداد تصاویری بزرگتر از زندگی سروان باتلر و اشعاری از سوگواری برای نیویورکتایمز نوشته شدهاست .
در مرگ , سروان سرل به سطحی از شهرت در دنیای سایه جاسوسان دست یافتهاست .
فرماندهی عملیات مشترک عراق بیانیهای در مورد فداکاری او برای ملت صادر کرد . بازها قصیده را برای شجاعتش منتشر کردند .
در کنار خانه پدرش , جاده خاکی در جلو خانه پدرش , یک جفت پوستر بزرگ با ستایش قهرمان , دیوار حیاط را زینت میدهد. تصویری از او روی سینهاش خالکوبی شده .
اما خانواده او هنوز در تلاش هستند تا آنچه را که به آنها احترام میگذارند به دست آورند . از آنجا که آنها بدن ندارند , قادر به اخذ گواهی فوت نیستند , یک پیشنیاز برای دریافت مزایا به خاطر سربازان کشتهشده .
پدر گفت : " من زخمی روی قلبم دارم . " او زندگی کرد و برای کشورش مرد . ملت باید روش من را گرامی بدارد . "
برای شاهینها , موفقیتهای سروان باتلر به این تیم کمک کرد تا بودجههای بزرگتری را ببرد , درک بیشتری از هم پیمانان و آموزش بهتر برای مردان خود . مقامات اطلاعاتی عراق میگویند که آمریکاییها و روسها اکنون به نفوذ در دولت اسلامی کمک میکنند .
شهر قائم در نوامبر گذشته توسط نیروهای امنیتی عراق گرفته شد .
بازها تیم را اعزام کردند تا جسد سرهنگ قذافی را پیدا کنند . هرگز پیدایش نکردند .
یک ماشین تعقیب و گریز با استفاده از تجهیزات پارازیت برای مسدود کردن سیگنال به چاشنی بمب که معمولا ً از راه دور به وسیله تلفن همراه تنظیم میشود , از کاپیتان تریپ استفاده میکند . رفقایش او را به مکانی هدایت میکردند که بتوانند بمب را از کار بیاندازند . اگر او یک بمبگذار را حمل میکرد , او را از ماشین بیرون میکشند تا دستگیر یا کشته شوند .
سپس شاهینها شروع به انفجار تقلید میکنند و اخبار جعلی را منتشر میکنند و گاهی اوقات ادعا میکنند که تلفات زیادی دارند - بخشی از تلاش برای حفظ پوشش دستنخورده کاپیتان .
فشار بر سلامتی وی افزود . از درد سینه که میپنداشت حملات اضطرابی است شکایت داشت .
او گفت : " تصور کنید راننده کامیون مملو از هزاران کیلوگرم مواد منفجره باشد . " " شما فکر میکنید که در هر لحظه ممکن است بمیرید . این کار را بارها و بارها انجام داد . "
منبع سایت سربازی
- ۰ ۰
- ۰ نظر